تاریخچه

امروزه موضوع بازسازی و طراحی و دکوراسیون داخلی بسیار حائز اهمیت شده است ،که دلایل مختلفی رو میشه براش برشمرد که از جمله ی اون میشه به فضای مجازی و اینترنت اشاره کرد و همینطور میشه به ساختمان های بلند مرتبه تر توو دهه های 60 و 70 و 80 اشاره نمود . تو دهه های ذکر شده ساختمانهای یکی دو طبقه تو کشور مرسوم بود تا با پیشرفت صنعت ساختمان بناها از این حالت به ساختمانهای حداقل سه چهار طبقه ای تبدیل شد . حال امروزه ما با ساختمانهایی مواجه هستیم که حداقل سه طبقه دارن و از سن اونها حداقل 20 سال میگذره . حداقل 20 سال!!! نکته ای که تو این موضوع دیده میشه اینه که ساختمون ها طی سال های طی شده دچار فرسایش و آسیب های فراوونی می شن و این امری طبیعیه و خرابی ها باید مرمت و بازسازی بشن که اگر این اتفاق نیفته موجب خسارت مالی و حتی جانی خواهد شد . البته این بحث ، قسمت فنی موضوعه در صورتی که از بحث روانشناختی و زیبایی شناسی انسان نیازمند تغییرات مثبت و نو شدنه که این موضوع از لحاظ اهمیت دست کم از موضوع اول نداره . 

حالا برگردیم یکمی عقب تر توو دهه های 70 و 80 هروقت این فرسودگی رخ میداد عموما ساختمون را تخریب میکردن و مجددا میساختن که به تبع اون هم نوسازی فنی اتفاق می افتاد و هم از لحاظ بصری و زیبایی شناختی موضوع نوسازی و استفاده از متریال جدید اتفاق می افتاد...یعنی بین دهه های 60 تا 80 چنانچه شما تقاضایی مبنی بر بازسازی و نوسازی محل زندگیتون داشتید منطقی بود که خانه ی قدیمی را تخریب و حداقل 3 طبقه روی اون بنا نموده که هم از تراکم بالاتری بهره ببربد هم موضوعات فنی محیط خود را بروز کنید و هم از لحاظ یصری و زیبایی فضا رو نو کنید و هم تاسیسات و المانهارا جدید کنید . اما در اواخر دهه ی 80 و دهه ی 90 آروم آروم مجددا تقاضا برای بازسازی و نوسازی محیط زندگی ایجاد شد !!! حال به علت نقایص فنی که به علت درست نساختن ساختمانها بود یا به علت تقاضای ذات انسانها برای نو شدن و نوسازی برای تجدید روحیه و حال خوب . اما نکته ای که نباید ناگفته بمونه اینه که طراحی داخلی ، بازسازی و نوسازی موضوعی نبوده که قبل از این دهه ها وجود نداشته یا تقاضایی براش نبوده بلکه این تقاضا توو قشر متوسط و پایین تر به شکل استاد کاری عملیات ها پیش میرفته و توو قشر مرفه عموما متخصص هایی بودن که از لحاظ علمی و هم از لحاظ عملی سطح بالایی داشتن و خب به طبع داشتن تخصص و مهارت بالا قیمت های بالاتری هم برای پروژه های خودشون در نظر میگرفتن و باز هم این موضوع زیاد ناراحت کننده نبوده برای اون قشر کارفرما،پس همه چیز خوب و طبق روال جلو می رفته.

اما جمع بندی موضوع این که همه چیز به صورت ارگانیک سر جای خود قرار داشته ، اما توو دهه های 80 و 90 با بالا رفتن سن ساختمون ها و همین طور رشد فزاینده ی اینترنت و فضای مجازی ناخودآگاه تقاضا برای بازسازی خیلی زیاد شد و به تبع اون طراحی و دکوراسیون داخلی . توو گذشته عرضه هم کمتر بود و با شناخته شدن این نیاز یدفعه عرضه هم بسیار بالا رفت و این رشد ناخودآگاه تقاضا و عرضه سریع و نامتوازن باعث شده که اون بازار قبلی از حالت ارگانیک خارج شده و این عدم توازن عرضه و تقاضا باعث شد که کمی عرضه بی کیفیت وارد بازار بشه که نتیجه ی اون شد بازسازی و طراحی های غلط و اشتباه و غیراصولی !!! و یا هزینه ها و دستمزدهای سر سام آور و غیر متعارف ، برای مثال انگار شما اندازه ی پول طلا هزینه کنید و یه تیکه آهن تحویل بگیرید !!! ولی خب طی چند سال اخیر مثل تمامی بازارها دوباره به صورت طبیعی این صنف هم شکل خودش رو گرفت اما این به اون معنی نبود که همه چیز درست شده و سر جای خودش قرار داره . هرگز! بلکه یکم اون نابسامانی خارج شده و کمی شکل گرفته . این شکل گرفتن اندکی از حالت قبل وضعیت بازار را خارج کرد،زیرا نه سیستمی وجود داشت نه ارگانی روی این موضوع نظارت داشته و نه چیز دیگری...

طوری که هیچ سیستمی نه روی کیفیت اجراها نظارت داشته و نه ارگانی روی قیمت های ارائه شده نظارت کرده ، فقط افرادی که کارهای بی کیفیت با قیمت های بالا انجام دادند مشتری های خود را از دست دادند و پیمانکارانی که کارها و طراحی های به نسبت بهتری ارائه دادند مشتری های خود را حفظ کردند ، اما چون فقط این افراد در بازار خوب بودند حالا دستمزدها را بسیار بالا اعلام کردن در نتیجه افرادی غیر از قشر مرفه که تقاضای بازسازی داشتن در واقع سرشون بی کلاه ماند ! که باید یا با پیمانکاران بی کیفیت کار میکردند یا قیمت های بالا یا دستمزدهای پیمانکاران خوب را تقبل میکردند یا منصرف انجام این کار شدند و حالا اینجا باز 2 تا ایراد عمده وجود داره : 1-اینکه قیمت طراحی ها ، اجراها و بازسازی ها بسیار بالاست 2-افرادی هستند که واقعا از لحاظ فنی یا صلاحیت ندارن یا دستمزدی که در قبال کاری که انجام میدهند بسیار ناعادلانه است و این نابسامانی تا حدود کمی تلاش شده که اصلاح بشه اما تفاوت خاص در خور توجهی توش اتفاق نیافتاده . پس اینجاست که نیازی دیده میشه و نیازی وجود دارد که حل نشده و نتیجتا ما خودمونو موظف دونستیم که تدبیری عاقلانه و منصانه بیندیشیم تا بتوانیم خدمت خودمون رو به هموطنامون ارائه کنیم .